درس خارج فقه 92-93 جلسه 19
بسم الله الرحمن الرحیم
جلسه نوزدهم درس خارج فقه
بیان کردیم معاطات بنابر اینکه مفید ملکیت باشد، معاطات به عنوان اینکه بیع باشد چند دلیل برایش وجود دارد. ادلهای برای آن ذکر شده از جمله مرحوم شیخ انصاری از باب اینکه معاطات بیع است آن ادله را ذکر کردند.
دلیل اول سیره بود گرچه مرحوم شیخ انصاری سیره را به عنوان دلیل بر معاطات قبول نکردند، و بیان کردیم خیلی از محشین مکاسب ایراد گرفتند به کلام شیخ انصاری و فرمودند اتفاقاً سیره بهترین دلیل و محکمترین دلیل در اینجا است برای اینکه بخش معاملات آنی که محوریّت دارد ارتکاز عقلا است وقتی ارتکاز عقلا باشد بنابراین باید ببینیم عرف و عقلا معاطات را بیع میدانند یا نه؟ سیره عقلا بر چه روشی رایج است؟
چیزی که رواج دارد این است که معاطات بیع حساب میشود، در سیره عقلا با امضاع شارع مقدس آن سیره عقلا اعتبار پیدا میکند. بیان کردیم سیره میتواند دلیل باشد بر معاطات، گرچه شیخ انصاری این را نپذیرفتند ولی خیلی از بزرگان این را پذیرفتند که سیره دلیل محکمی است بر معاطات.
اما دلیل دومی که ذکر شده آیه 275 سوره بقره است« احل الله البیع و حرم الربا» مرحوم شیخ انصاری میفرماید: و یدل علیه ایضاً عموم قوله تعالی احل الله البیع حیثُ انه یدل علی حلیة بجمیع تصرفات النترتب علی البیع، ایشان میفرمایند: ما از عمومیت احل الله البیع میتوانیم بر معاطات استفاده کنیم که معاطات بیع است، چون آیه شریفه دال بر این است که همه تصرفاتی که مترتب بر بیع است حلال است.
منتهی یک بحثی است که احلالله البیع این حلیت مقصود حلیت تکلیفی است یا اعم از تکلیفی و وضعی است؟ در اینکه احل الله البیع از جملۀ ادلّه بر معاطات است این خیلی اختلافی نیست، اگر مقصود حلیت وضعی باشد بالمطابقه دلالت میکند بر حجیّت معاطات، برای اینکه احل الله البیع یعنی شارع امضاء کرده بیع را تثبیت کرده بیع را و همه تصرفات جایز است. اما اگر بگوییم حلیت تکلیفی است آنجا باید بگوییم به دلالت التزامی بر معاطات دلالت دارد زیرا بنابر اینکه حلیت تکلیفی باشد یعنی دلالت میکند بر حلیت مطلق تصرفات.
شیخ انصاری میفرماید: اینجا احل الله البیع حلیت تکلیفی است نه حلیت وضعی، اما در جواب مرحوم شیخ میتوان گفت در باب معاملات محور با امضای شارع است، امور تکلیفی مربوط به امور عبادی است نه امور غیر عبادی. در مانحن فیه که در باب معاملات هستیم این میتواند هم تکلیفی و هم وضعی باشد، در مانحن فیه ما دنبال امضاع شارع هستیم احل الله البیع یعنی بیع را و داد و ستدی که بین عرف و بین عقلا رایج بوده شارع آن دادو ستد را امضاع کرده، یعنی تنفیذ کرده اگر این طور باشد بنابراین میتواند حلیت وضعی باشد چون اموری که داریم در آن بحث میکنیم مربوط به معاملات است.
در باب معاملات بیان شد که محور ارتکاز عقلا است و بعد امضاع شارع نیاز دارد و احل الله البیع یک نوع امضاع شارع است یعنی آن را صحیح دانسته است. مثل زمانی که ندا آمد برای نماز جمعه اگر در این بین کسی میوه خرید و فروش کرده آیا کار حرامی انجام داده؟ آیا آن میوه را میتواند بخورد؟ بعضی موارد داریم حلیت و حرمت تکلیفی است اما وضعی نیست، اگر وضعی باشد آثار تکلیفی بر آن بار میشود. در مانحن فیه وقتی میگویید احل الله البیع، حلیت وضعی باشد یعنی این بیع را شارع صحیح دانسته و یعنی آثار تکلیفی بر آن بار است.
پس در هر دو صورت چه حلیت را تکلیفی بگیریم و چه حلیت را وضعی بگیریم این میتواند دلیل باشد بر اینکه معاطات بیع است وقتی معاطات بیع شد آثار بیع بر آن مترتب است. اما میگویید حلیت تکلیفی است این معلوم و مشخص نیست.
دانلود فایل صوتی از طریق بارکد
[QR size=”150×150″ link=”yes”]http://www.m-h-mokhtari.com/wp-content/uploads/2016/06/fiqh92-19.mp3[/QR]
دانلود پی دی اف از طریق بارکد
[QR size=”150×150″ link=”yes”]http://www.m-h-mokhtari.com/wp-content/uploads/2016/06/figh-92-19.pdf[/QR]
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.